شرار

شعر آئینی

شرار

شعر آئینی

مشخصات بلاگ
شرار

شد پایمال خال و خطت آبروی چشم
از آب شد تهی و پر از خون سبوی چشم
شد صرف نحوه نگهت گفت و گوی چشم
گفتی بسوز درغم من ای به روی چشم
تا می درم لباس به پا کن شرار را

طبقه بندی موضوعی

مشکل که آفتاب درآید به آینه

پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۴۳ ب.ظ

مشکل که آفتاب درآید به آینه

زهرا مگر که رخ بنماید به آینه


 جز مرتضی برابر زهرا ندیده ایم

باید که چهره نیز بیاید به آینه

 

باید صفات مادر ما را بیان کند

خود را اگر خدا بستاید به آینه

 

از پرتو جلال تو خیس است چشم خلق

باید علی جمال فزاید به آینه

 

کتباً که هیچ، راز شفاهی به کَس نگفت

این جا لب رسول بساید به آینه

 

با هر کسی شبیه خودش حرف می زند

مانده است تا چه رخ بنماید به آینه

 

ما را که پرتوییم جلوتر دهد عبور

وقتی خدا بهشت گشاید به آینه

 

در معبرش به حشر ببندیم چشم خویش

تا مشتبه مباد که باید به آینه

 

جای خدای عزّوجلّ سجده ای کنیم

از بس خدا به ذات در آید به آینه

 

زهرا پسِ حریر جمالش جلالت است

جیوه به غیر پشت نیاید به آینه

 محمد سهرابی

نظرات  (۱)

عالی بود آفرین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی