سبزه شد روی تو تا لاله بُستان نرود
چشم من خون شد و از روی تو آسان نرود
زعفران پس ز کجا جانب بغداد آید
شکوه ی سرخت اگر سوی خراسان نرود
سبزه شد روی تو تا لاله بُستان نرود
چشم من خون شد و از روی تو آسان نرود
زعفران پس ز کجا جانب بغداد آید
شکوه ی سرخت اگر سوی خراسان نرود
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد»
شنیده ام که گدا موج می زند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد