یا امام رضا(ع)
هست از شوق ِچشم دلبر ما
میل پرواز اگر که در سر ِما
نزد گنبد طلای شمسُ شموس
پشت بام پُر از کبوتر ما
یا امام رضا(ع)
هست از شوق ِچشم دلبر ما
میل پرواز اگر که در سر ِما
نزد گنبد طلای شمسُ شموس
پشت بام پُر از کبوتر ما
یا امام رضا(ع)
وقتی که قال در حرمت حال می شود
دست دعا به شانه ی من بال می شود
در این همه مریض یکی را شفا مده
تقصیر توست این همه جنجال می شود
زلفِ دلدار الهی که پریشان نشود
هیچ غم باعث آزار عزیزان نشود
آن دو چشمی که بُوَد قبله ی زوار دلم
من دعایم همه این است که گریان نشود
خستگی غالبا امروز به تن می ماند
این لباسی است که هر شب به بدن می ماند
کس به چشمان تو آدم نشده ، راه نبرد
دیدگان تو به جنّات عدن می ماند